جدول جو
جدول جو

معنی خود کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خود کردن(بِ نَ گِ رِ تَ)
کلاه خود بر سر گذاردن. کنایه از مسلح شدن است
لغت نامه دهخدا
خود کردن(بُ نَ / نِبَ تَ)
کار خود بدون مشورت دیگری کردن. عملی که خود شخص انجام دهد:
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمی است که در جهان تو آوردی.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
کنایه از کشتن انسان، قربانی کردن حیوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
ریز کردن، کوبیدن و نرم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوب کردن
تصویر خوب کردن
معالجه کردن، شفا بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورد کردن
تصویر خورد کردن
ریزه ریزه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
کشتن انسان یا حیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوض کردن
تصویر خوض کردن
فرو رفتن در آب، فرو رفتن در فکر ژرف اندیشیدن، ژرف اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود کردن
تصویر سود کردن
بهره بردن نفع کردن منفعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گود کردن
تصویر گود کردن
عمیق کردن ژرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
((کَ دَ))
قتل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
((خُ کَ دَ))
از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
Crunching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
Smoke
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
fumer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
croquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
fumar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
roken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
kraken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
crujir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
fumar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
fumare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
scricchiolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
rauchen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
estalar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
吸烟
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
咬的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
palić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
chrupać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
хрумтіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
курити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
knirschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
хрустящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دود کردن
تصویر دود کردن
курить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
เคี้ยว
دیکشنری فارسی به تایلندی